ولایت تکوینی و تشریعی| ۶
نظرصحیح در معنای ولایت تکوینی
اگرچه از بيانات گذشته، نظر صحيح در معناى ولايت تكوينی معلوم شد؛ امّا جهت مزيد بصيرت و توضيح بيشتر عرض مىشود: ولايت و استقلال و اختيار رتقوفتق و تدبير کائنات و امر خلق و رزق و ميراندن و زنده كردن و امساك و حفظ كرات و آسمان و زمين و اداره شئون وجودى عالم امكان و سازمان ممكنات، مخصوص ذات بیزوال يگانه خداوند سبحان بوده و شريك و نظيرى براى او نيست و ادّعاى شركت و اعتقاد به شركت كسى با خدا، در هر يك از اين امور كفر و شرك است و فقط خداست كه بر کائنات سلطنت و حكمرانى و فرمانروايى دارد و غير از او كسى حاكم مطلق و سلطان نبوده و ملكوت هرچيز به دست اوست؛ ملائكه و انبيا و اوصيا همه تحت سيطره قدرت و ولايت او قرار دارند؛
﴿ وَلا يَمْلِكُونَ للاَِأنفُسِهِمْ ضَرّاً وَلا نَفْعاً وَلا يَمْلِكُونَ مَوْتاً وَلا حَياةً وَلا نُشُوراً﴾؛[1]
«و مالک زيان و سودخویش نیستند و نه مالک مرگ و حيات و رستاخيز خویشند».
و مملوک و مخلوق و مطيع و منقاد و تسليم اوامر او هستند؛
﴿وَللّهِ يَسْجُدُ مَن فِي السَّماواتِ وَالاَْرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْاصالِ﴾؛[2]
«تمام کسانی که در آسمانها و زمین زمين هستند ـ از روی اطاعت يا اکراه ـ و همچنین سایههایشان، هر صبح و عصر برای خدا سجده میکنند».
حتی قول به اينكه خلق و رزق و تربيت و اماته و احيا و جميع اينگونه امور به معصومين(علیهمالسلام) تفويض شده و در آن ولايت دارند، به اين معنا كه خدا اين كارها را مقارن اراده آنها انجام مىدهد، باطل است و چنانکه علاّمه مجلسى (ره) در بحارالانوار[3] و مرآةالعقول[4] تصریح فرموده است، اگرچه عقلاً مانعى ندارد، اخبار بسيار مانع از آن است؛ بلكه مىتوان گفت: عقلاً هم جايز نيست؛ زيرا اگر اين افعال را خداى تعالى غيرمقارن به اراده آنها انجام مىدهد، پس در تمام موارد به آنها تفويض نشده است و اگر فقط مقارن آنها انجام مىدهد، اين خلاف شأن ربوبيت و الوهيت و متبوعيت مطلق و اسماءالحسنى و صفات كمال الهى است و قول به انعزال خدا از تصرف در امور، خلاف آیه:
﴿كُلَّ يَوْم هُوَ فِي شَأْن﴾؛[5]
«او هر روز در شأن و کاری است» میباشد.
امّا با حفظ اين جهات ـ چنانکه در مطلب سوم، پنجم و هفتم از مطالب بخش اوّل و درضمن بيان نوع پنجم از انواع ولايت تكوينى بهوضوح رسيد ـ عقلاً و شرعاً امكان دارد كه خداوند متعال به خاصّ از بندگانش (از فرشته و انسان)، بهجهت اظهار رفعت و علوّ شأن يا تأييد آنها و اتمام حجت بر ديگران، يا مصالح ديگر ولايت و قدرت در تصرّف در کائنات يا مأموريتهاى خاصى ـ مثل تدبير امور ـ عطا كند تا در مواردى كه فقط مأمورند، مأموريت خود را انجام دهند و در موارد ديگر، برحسب مصالح و جهات ثانوى كه در داخل نظام کائنات پيش مىآيد، طبق آن مصلحت تصرفاتى بنمايند، يا اينكه کائنات را مطيع و فرمانبر آنها سازد تا برحسب اقتضا و مصلحت، هر تصرّفى را كه مصلحت ديدند، بنمايند.
این اقدام و اعطاى اختيار از جانب خدا، با نفوذ و جريان اراده و مشيت او منافى نيست و كنارهگيرى از تمشيت امور و اداره عالم امكان نمىباشد، چنانکه منافى با بطلان تفويض ـ حتى به معنايى كه علاّمه مجلسى(ره) آن را معقول شمرده ـ نمىباشد؛[6] زیرا آفرينش، اصلاح، انتظام، اداره کائنات، تدبير امور خلق و رزق و اَعمار، تقدير آجال و موت و حيات و امور ديگر از اين قبيل امور است و اعطاى
قدرت و ولایت به بندهاى در تصرّف در کائنات، در مواردى كه مصالح ثانوى و لطف و مقتضيات خاصّه باشد ـ مثل اظهار معجزه و اتمام حجت و قوّت و نفوذ كلام و تبليغ نبىّ و وصىّ و اطمينان قلوب مؤمنين امرى ديگر است و تفويض نمىباشد؛ بلكه اين اذن و اعطاى اختيار و فرمانبر ساختن کائنات و اقدار عبد، از رشتههاى همان تدبير كلّى الهى و تنظيم امور و قيام به امر مُلك و ملكوت است كه برحسب حكمت و قاعده لطف لازم مىباشد و احاديث و روايات كثيره متواترى از طرق خاصّه و عامّه دلالت دارند كه حضرت رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار(علیهمالسلام) اين ولايت و اذن و قدرت را دارا و تصرفات آنها در کائنات به صورت اعجاز و خوارق، در موارد بسيار از حقايق مسلّم تاريخ است و انكار آن ـ كه امر واقع شده است و نزد ارباب اطّلاع از تاريخ و كتب معتبر حديث ترديدناپذير است ـ خردمندانه نيست، چنانکه اعتراض به اعطاى اين ولايت از جانب خدا، گستاخى بزرگ و خلاف تسليم و حاكى از جهل و بىمعرفتى مىباشد، كه خداوند در اين زمينه مىفرمايد:
﴿وَقالُوا لَوْلا نُزِّلَ هذا الْقُرْآنُ عَلى رَجُل مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيم * أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَرَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْض دَرَجات لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمّا يَجْمَعُونَ﴾؛[7]
«و گفتند چرا این قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندی) از این دو شهر (مکه و طائف) نازل نشده است؟ آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم میکنند؟ ما معیشت آنها را در دنيا تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری داديم، یکدیگر را مسخّر کرده (و باهم تعاون نمايند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآوری میکنند، بهتر است».
با همین توضيحى كه داده شد، رفع هر شبهه مىشود. علاوهبراينكه در مورد ملائكه نيز اين تصرفات برحسب آيات و روايات ـ چنانکه كراراً گفته شد ـ ثابت است و همان نحو كه ولايت آنها ـ در امورى كه به آنها مأموريت داده شده و مناصب و مقاماتى كه دارند ـ منافى با توحيد و موجب اشكالى نيست، در ولايت پيغمبر و امام به نحوى كه تحقيق شد، اشكالى پيش نمىآيد و اينگونه اعطاى اختيارات و ولايتها از جانب خدا داخل در اداره امور کائنات و قيام به شئون عوالم ممكنات است كه قائم به آن فقط خداى واحد اَحد است و در مقابل، شرك و تفويض نافى آنهاست و راجع به مجارى فيض هم، چون مكرّر توضيح داديم، نظر صحيح و تحقيق در آن، همان است كه در بررسى كلام محقق اصفهانى(ره) بيان كرديم.[8]
خودآزمایی
1- نظر صحیح در معنای ولایت تکوینی را به اختصار بیان کنید.
2- به چه دلیل حتی قول به اينكه خلق و رزق و تربيت و اماته و احيا و جميع اينگونه امور به معصومين(علیهمالسلام) تفويض شده و در آن ولايت دارند، به اين معنا كه خدا اين كارها را مقارن اراده آنها انجام مىدهد، باطل است؟
3- چرا اعطاى اختيار از جانب خدا، با نفوذ و جريان اراده و مشيت او منافى نيست و كنارهگيرى از تمشيت امور و اداره عالم امكان نمىباشد؟
پینوشتها
[1] - فرقان، 3.
[2] - رعد، 15.
[3] - مجلسی، بحارالانوار، ج 25، ص 348.
[4] - مجلسی، مرآة العقول، ج 3، ص 145.
[5] - الرحمن، 29.
[6] - مجلسی، مرآةالعقول، ج3، ص143 (باب التفويض ﺇلی الله و ﺇلی الأئمه (ع) فی أمر الدين).
[7] - زخرف، 31_32.
[8] - در رساله «مفهوم وابستگی جهان به وجود امام (علیهالسلام) » نيز، توضيحاتی دادهايم.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی