کد مطلب: ۵۰۲۱
تعداد بازدید: ۲۵۰۱
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۲۶
تولی و تبری| ۴۰
خداوند متعال به رسول خود دستور داده است كه از كسانى که نسبت به آیات قرآن استهزاء می كنند و سخنان ناروا می گویند، اعراض كند؛ مسلّم است كه این حكم اختصاصى به پیامبر ندارد بلكه یك دستور عمومى است كه در شكل خطاب به پیامبر بیان شده...
در درس قبل با توجه به آیات سوره نساء، به آن دسته از آیاتی که به موضوع برائت اشاره داشت پرداختیم. در این درس در ادامه مباحث گذشته به  آیات دیگری که در رابطه با موضوع برائت است خواهیم پرداخت.


آیه 139 سوره نساء


خداوند متعال در آیات متعدد جزای منافقین را عذابی دردناک معرفی کرده است چنان چه در آیه 138 سوره نساء خطاب به رسول خدا صلّی الله علیه و آله می فرماید:
«بَشِّرِ الْمُنافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً»
منافقان را بشارت بده، كه عذاب دردناكى براى آنها است[1]. در آیات بعدی، این دسته از افراد را این چنین توصیف می کند:
«الَّذِینَ یتَّخِذُونَ الْكافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَ یبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعا»
همان ها كه كافران را به جاى مؤمنان، دوست خود انتخاب مى ‏كنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان مى ‏جویند؟ با این كه همه عزّت ها از آن خداست؟! [2].
راغب در مفردات در معنای کلمه (العزه) می نویسد؛ عزت در اصل آن حالتى است كه انسان را مقاوم و شكست ناپذیر مى ‏سازد، به زمین هاى صلب و محكم نیز به همین جهت عزاز (بر وزن اساس) مى ‏گویند[3]. مرحوم طبرسی در مجمع البیان می گوید: عزیز یعنى نیرومند ارجمندى كه خوارى دامن گیرش نمى ‏شود[4].


راه کسب عزت


«مَنْ كانَ یرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُه»
‏ كسى كه خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد) كه تمام عزت براى خدا است. سخنان پاكیزه به سوى او صعود مى‏ كند، و عمل صالح را بالا مى ‏برد[5].  با توجه به آیه شریفه، خداوند متعال راه وصول به عزت را این چنین تشریح مى ‏كند:
(إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ) و (وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ). الكلم الطیب، به معنى سخنان پاكیزه است، و پاكیزگى سخن به پاكیزگى محتواى آن است، و پاكیزگى محتوا به خاطر مفاهیمى است كه بر واقعیت هاى عینى پاك و درخشان تطبیق مى ‏كند، و چه واقعیتى بالاتر از ذات پاك خدا، و آئین حق و عدالت او، و نیكان و پاكانى كه در راه نشر آن گام بر مى‏ دارند، پس با توجه به آنچه بیان شد، منظور از الکلمه الطیب، اعتقادات صحیح است[6]. امام رضا علیه السلام در تفسیر، الکلم الطیب، می فرماید:
«إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ ( قولُ) لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِی وَلِی اللَّهِ، وَ خَلِیفَةُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ حَقّاً، وَ خُلَفَاؤُهُ خُلَفَاءُ اللَّهِ، وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُهُ عِلْمُهُ فِی قَلْبِهِ بِأَنَّ هَذَا [الْكَلَامَ‏] صَحِیحٌ...»
سخنان پاكیزه به سوى او صعود مى‏ كند، (منظور گفتن این جملات است:) هیچ خدایی جز الله نیست، محمد رسول خداست، علی ولی (و حجّت) خدا و جانشین حقیقی محمد رسول خداست، و جانشینان او جانشینان خدا هستند. و عمل صالح را بالا مى ‏برد (یعنی) اعتقاد قلبی به این که آنچه بیان شده صحیح است.[7]
با توجه به آنچه بیان شد، خداوند در آیه 139 سوره نساء، به همه مسلمانان هشدار می دهد كه عزت خود را در همه شئون زندگى اعم از شئون اقتصادى و فرهنگى و سیاسى و مانند آن، در دوستى با دشمنان اسلام نجویند، بلكه تكیه گاه خود را ذات پاك خداوندى قرار دهند كه سرچشمه همه عزت ها است، و غیر خدا از دشمنان اسلام، نه عزتى دارند كه به كسى ببخشند و نه اگر می داشتند قابل اعتماد بودند، زیرا هر روز كه منافع آنها اقتضا كند فورا صمیمى‏ ترین متحدان خود را رها كرده و به سراغ كار خویش می روند كه گویى هرگز با هم آشنایى نداشتند، چنان كه در صدر اسلام، منافقان با یهودیان مدینه و مشرکین مکه رابطه داشتند تا اگر مسلمانان در جنگ شکست خوردند، آنها ضرری نبینند و جایگاه خود را از دست ندهند[8].
خداوند در آیه 144 سوره نساء به مومنان هشدار داده است كه كافران (و منافقان) را به جاى مومنان تكیه گاه و ولى خود انتخاب نكنند:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیكُمْ سُلْطاناً مُبِیناً»
اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید كافران را به جاى مومنان ولى و تكیه گاه خود قرار ندهید، آیا مى ‏خواهید (با این عمل) دلیل آشكارى بر ضرر خود در پیشگاه خدا قرار دهید[9]. و در آخر براى روشن ساختن حال منافقان و افرادی  كه طوق دوستى آنان را بر گردن مى ‏نهند، می فرماید: منافقان در پائین ‏ترین و نازل ترین مراحل دوزخ قرار دارند و هیچ گونه یاورى براى آنها نخواهى یافت:
«إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً»
منافقان در پائین‏ ترین مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت (بنا بر این از طرح دوستى با دشمنان خدا كه نشانه نفاق است بپرهیزید)[10].
رسول خدا صلّی الله علیه و آله در خطبه غدیر خم، روز انتصاب امیر المومنین علیه السلام به عنوام جانشین خود، نسبت به افرادی که ولایت و امامت غیر از امیر المومنین علیه السلام را انتخاب کنند می فرمایند:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ سَیكُونُ مِنْ بَعْدِی أَئِمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ یوْمَ الْقِیامَةِ لا ینْصَرُونَ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ وَ أَنَا بَرِیئَانِ مِنْهُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُمْ وَ أَنْصَارُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ وَ أَشْیاعُهُمْ فِی الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِین‏...»
ای مردم بعد از من امامانی خواهند بود که دعوت به آتش دوزخ می کنند و در روز قیامت یاری نخواهند شد. ای مردم به درستی که خداوند و من از آنان بیزار و متنفریم. ای گروه مردم، به درستی که آنان با دوستان و یاران و پیروانشان در پایین ترین درکات جهنم جای دارند و چه بد جایی است جایگاه متکبّران.[11]
مقصود رسول خدا صلّی الله علیه و آله از امامان دعوت کننده به دوزخ، غاصبین خلافت است؛ زیرا امام به معنای پیشوایی است که مردم به آن اقتدا می کنند و این منصب مخصوص رسول خدا صلّی الله علیه و آله و بعد از ایشان مخصوص کسی است که منصوب از جانب خداست که به واسطه رسول خدا صلّی الله علیه و آله معرفی می شود. پیامبر اکرم در روز 18 ذی الحجه سال 10 هجری در غدیر خم، امیر المومنین علیه السلام را به عنوان خلیفه بعد از خود معرفی کردند. از آن جا که با اعلان رسمی و عمومی غدیر، حجت بر تمام مردم تمام شد، اگر کسی از این مسیر تخطی کند دیگر عذری نداشته و جایگاهی جز جهنم نخواهد داشت.
امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«... وَ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ وَ الْحَقِّ فَقَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِی یعْمَلُونَهَا كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یوْمٍ عاصِفٍ لا یقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى‏ شَی‏ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِید»
به درستی که امامان ظالم و اتباعشان از دین خدا بر کنار هستند و از حق دورند، زیرا به سبب اعمالشان گمراه شده اند. اعمالی که آنان انجام می دهند مانند خاکستری است که باد شدید آن را پراکنده سازد و آنان قادر بر چیزی نیستند از آنچه در دنیا عمل کرده اند و این کمال گمراهی است[12].


آیه 140 سوره نساء

 
خداوند در آیه بعدی که در مقام بیان ویژگی دیگر منافقین است می فرماید:
«وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیكُمْ فِی الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یكْفَرُ بِها وَ یسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِینَ وَ الْكافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعاً»
و خداوند (این حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنوید افرادى آیات خدا را انكار و استهزا مى ‏كنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگرى بپردازند! و گر نه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى ‏كند[13].


حضور در مجلس گناه


خداوند متعال به رسول خود دستور داده است كه از كسانى که نسبت به آیات قرآن استهزاء می كنند و سخنان ناروا می گویند، اعراض كند؛ مسلّم است كه این حكم اختصاصى به پیامبر ندارد بلكه یك دستور عمومى است كه در شكل خطاب به پیامبر بیان شده، و فلسفه آن هم كاملا روشن است، زیرا این یك نوع مبارزه عملى به شكل منفى در برابر این گونه كارها است.
از این آیه چند نكته استفاده می شود:
1.   شركت در  جلسات گناه،  به منزله شركت در گناه است، اگر چه شركت كننده ساكت باشد، زیرا این گونه سكوت ها یك نوع رضایت و امضاى عملى است.
2.   نهى از منكر اگر به صورت مثبت امكان‏پذیر نباشد لا اقل باید به صورت منفى انجام گیرد، به این طریق كه از محیط گناه و مجلس گناه انسان دور شود.
3.   كسانى كه با سكوت خود و شركت در این گونه جلسات عملا گناهكاران را تشویق می كنند مجازاتى همانند مرتكبین گناه دارند.
4.   نشست و برخاست با كافران در صورتى كه نسبت به آیات الهى توهین نكنند و خطر دیگرى نداشته باشند مانعى ندارد، زیرا جمله حَتَّى یخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیرِهِ این كار را مباح شمرده است.
5.   همراهی با این گونه گناهكاران نشانه روح نفاق است زیرا یك مسلمان واقعى هرگز نمی تواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آیات و احكام الهى توهین می شود، و اعتراض ننماید، یا لا اقل عدم رضایت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد.[14]
با توجه به آنچه بیان شد در این آیات از همراهی و هم نشینی با کفار و اهل معصیت و قبول ولایت آنان نهی شده است و افرادی که این چنین خصوصیتی دارند مورد غضب خداوند قرار می گیرند. و بر هر مسلمانی لازم است از این دسته افراد تبرّی جوید.


خودآزمایی


1-   معنای عزت را توضیح دهید و راه های کسب عزت را بنویسد؟
2-   با توجه به آیه 139 سوره نساء ویژگی منافق را بنویسید؟
3-   با توجه به کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر، این عبارت را « أَئِمَّةٌ یدْعُونَ إِلَى النَّارِ» توضیح دهید؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] سوره نساء آیه 138/ ترجمه مکارم
[2] سوره نساء آیه 139/ ترجمه مکارم
[3] تفسیر نمونه ج18 ص 193
[4] مجمع البیان ج 6 ص 97
[5] سوره فاطر آیه 10/ ترجمه مکارم
[6] تفسیر نمونه ج18 ص194
[7] التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسكری علیه السلام ص328
[8] تفسیر نمونه ج4 ص171
[9] سوره نساء آیه 144/ ترجمه مکارم
[10] سوره نساء آیه 145/ترجمه مکارم
[11] احتجاج طبرسی ج1 ص62
[12] بحار الانوار ج23 ص87
[13] سوره نساء آیه 140/ ترجمه مکارم
[14] تفسیر نمونه ج4 ص172 الی 174 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مجید رضایی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: