اجرای امر به معروف و نهی از منکر را نباید درباره بعضی اشخاص یا طبقات، موقوف ساخت و فقط در حق ضعفا و طبقات پایین اجتماع معمول داشت؛ زیرا معنی این حرف آزاد گذاردن و مطلقالعنان ساختن اقویا و صاحبان نفوذ در نیل به مطامع شخصیه و مقاصد نفسانیه و تجاوز و ستم در حق زیردستان و بیچارگان است و مفسده آن اگر از مفسده مطلقالعنانی عموم بیشتر نباشد از آن کمتر نیست، لذا دین مقدس اسلام به هر کس اجازه داده است که امر به معروف و نهی از منکر نماید و در آن رعایت مناصب و مراتب ظاهریه و امتیازات و افتخارات خیالی را لغو نموده است.
مرئوس نسبت به رئیس، سرباز نسبت به سرلشکر، مأمور نسبت به امیر، فقیر نسبت به غنی، کوچک نسبت به بزرگ، رعیت نسبت به پادشاه حق دارد که امر به معروف نماید و ادای تکالیف و اطاعت از دستورات و قوانین را مطالبه نماید مگر آنکه بر آن مفسده مترتّب شود یا شرایط دیگری که در احکام و مسائل امر به معروف یاد خواهیم کرد موجود نباشد که در آن صورت خودداری از امر به معروف جایز و بلکه در بعض موارد واجب است.
در تواریخ اسلامی مکرر به مواردی برمیخوریم که میبینیم افراد عادی، رجال و امرا و پادشاهان را امر به معروف و نصیحت مینمودند و آنان هم با کمال مسرّت میپذیرفتند و در بسیاری از مواقع بهطوری با شدت آنها را موعظه میکردند و از کارهای زشت باز میداشتند که فرد، غرق تأثّر و گریه میگردید و در عین حال آن را یک امر عادی و معمولی تلقی مینمودند و کسی آن را اهانت و بیادبی به مقام آنها نمیشمرد و بلکه آن را فاضلترین مجاهدات میشناختند.
از حضرت رسول(ص) نقل شده که فرمود:
«أفْضَلُ الْجِهَاد کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إمَامٍ جَائِرٍ»؛[1]
«برترین جهادها سخن حقّ و عدالتی است که در نزد پیشوای ستمکاری گفته شود».
نیز از آن حضرت منقول است که فرمود:
«خَیْرُ إخْوَانِکُمْ مَنْ أهْدَی إلَیْکُمْ عُیُوبَکُمْ»؛[2]
«بهترین برادران شما کسی است که عیبهای شما را به شما هدیه کند».
در کتاب وسائلالشیعه از حضرت امام صادق(ع) روایت شده که فرمود:
«قَالَ أمِیرُالْمُؤمِنینَ(ع) إنَّ اللهَ لا يُعَذِّبُ الْعَامَّةَ بِذَنْبِ الْخَاصَّةِ، إذَا عَمِلَتِ الْخَاصَّةُ بِالْمُنْكَرِ سِرّاً مِنْ غَيْرِ أنْ تَعْلَمَ الْعَامَّةُ فَإذِا عَمِلَتِ الْخَاصَّةُ بِالْمُنْكَرِ جِهَاراً فَلَمْ تُغَيِّرْ ذَلِكَ الْعَامَّةُ اسْتَوجَبَ الفَريقَانِ الْعُقوبَةَ مِنَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ»؛[3]
«امیرالمؤمنین(ع) فرمود: خداوند عامّه مردم را به گناهانی که خواص و سران جامعه و زمامداران امور و مصادر کارها در پنهان و مخفیانه مرتکب میشوند، عذاب نمیکند اما اگر سران و بزرگان جامعه و خواص قومی، پردهی محرمات را پاره کردند و علناً مرتکب معاصی شوند و عامّه از آنها جلوگیری ننمایند (البته با تمکّن و قدرت) هر دو گروه مستوجب عقاب خدا میشوند».
امر به معروف و نهی از منکر یکی از تکالیف اجتماعی است که در بعض موارد با همت و اقدام یک نفر انجام میپذیرد و در بعضی مواقع، موقوف به قیام چند نفر، بلکه محتاج به اقدام و همکاری یک جمعیت و امّت است. پس نمیتوان اقدام یک نفر را در همه موارد کافی شمرد و از دیگران تکلیف را ساقط دانست؛ زیرا اوّلا: همکاری و هم صدا شدن دیگران با آن کس که امر به معروف و نهی از منکر میکند، باعث کمال تأثیر و حصول مقصود است. اگر هزار نفر در یک موضوع موافق یکدیگر اظهارنظر کنند از حیث اثر با نظری که یک نفر اظهار نماید یکسان نیست.
و ثانیاً: بیانات اشخاص و طرز ادای مطالب و سلیقههایی که در این موارد اعمال میشود در تأثیر، تفاوت دارد. بسیار اتفاق افتاده که شخصی از مواعظ و نصایح طولانی یک نفر متنبّه نشده، ولی با یک کلمه که از دیگری شنیده فوراً متنبّه و بیدار گردیده است.
و ثالثاً: در مورد بعضی از منکرات که میان جامعه رایج میشود یا بعضی از فرایض و واجباتی که ترک آن متداول میگردد و همچنین نسبت به بعض اشخاص که باید امر به معروف و نهی از منکر شوند، جز با کمک و همکاری افراد و همصدا شدن جمعیت بسیار، موفقیت حاصل نمیشود، لذا حضرت موسی(ع) وقتی مأمور به دعوت فرعون گردید از خدا درخواست نمود که برادرش را در کار رسالت و پیغمبری با او شریک سازد و خداوند درخواست او را پذیرفت و به خطاب:
قَدْ اُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَی؛[4]
مشرفش ساخت.
و همچنین حضرت عیسی(ع) برای کمک و یاری دو نفری که برای تبلیغ به انطاکیه فرستاده بود و تکذیبشان کردند، شخص دیگری را روانه ساخت چنانچه در قرآن کریم میفرماید:
فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ؛[5]
مخصوصاً همراهی و همکاری کسانی که در میان جامعه دارای شخصیت و وزن علمی و مقام و نفوذ هستند در پیشرفت مقصد مشروع آمر به معروف و ناهی از منکر دخالت بسیار دارد؛ زیرا مرتکبین معاصی وقتی ببینند جامعه به آنها با دیده تنفّر نگاه میکند و کار آنها را زشت و خلاف شرافت و انسانیت تشخیص میدهد، یا کسانی که دارای مقامات و یا اطلاعات و معلوماتی هستند عمل او را تقبیح مینمایند، بیشتر راه منحرفی را که در پیش گرفتهاند ترک میکنند.
تاریخ پیغمبران و اولیا و رجال مصلح به ما نشان میدهد که هر چه همکار و همآواز آنها بیشتر میشد، موفقیت آنها در کار تبلیغ و رساندن احکام و هدایت و ارشاد سریعتر میگردید.
شاید علت آنکه در آیه شریفه از امرکنندگان به معروف و نهیکنندگان از منکر و دعوت کننده به سوی خیر، تعبیر به امّت شده است:
وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ؛[6]
اشاره به همین نکته باشد؛ زیرا مراد از «امت»، قومی هستند که برای یک کار اجتماع داشته باشند و دارای یک هدف و یک منظور خاصی بوده، بعض آنها به بعضی دیگر اقتدا نمایند، برخلاف لفظ «قوم» که این معنی از آن استفاده نمیشود و شاید وجه تعبیر به امّت در آیه کریمه:
وَ مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ؛[7]
هم همین باشد.
پس تأثیر امر به معروف و نهی از منکر، غالباً محتاج به همکاری و تعاون است. اگر چنانچه آمرین به معروف را تنها گذارند، موفقیت لازم به دست نخواهد آمد.
1- چه کسی را باید امر به معروف و نهی از منکر نمود؟
2- تأثیر امر به معروف و نهی از منکر، غالباً محتاج چیست؟
[1]. کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۰، ح۱۶ (باب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر)؛ صدوق، الخصال، ص۶؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۷۸؛ فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ص۶.
[2]. نهجالفصاحه، ص۳۱۶؛ ورام بن ابیفراس، تنبیهالخواطر، ج۲، ص۱۲۳.
[3]. حر عاملی، وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۴۰۷.
[4]. طه، ۳۶. «ای موسی خواستهات به تو داده شد».
[5]. یس، ۱۴. «پس برای تقویت آن دو شخص سومی فرستادیم».
[6]. آل عمران، ۱۰۴. «باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی و خیر کنند».
[7]. اعراف، ۱۸۱. «و از میان آنها که آفریدیم، گروهی به حق هدایت میکنند و به حق اجرای عدالت مینمایند».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی