برچسب ها
داستان‌هایی از حضرت امام جواد(ع) | ۷
ابو هاشم(ره) می‌گوید: همراه آن حضرت به باغی رفتیم، عرض کردم: «من اشتیاق زیاد به خوردن گِل دارم، برای من دعا کن تا این عادت زشت را ترک کنم، آن حضرت سکوت کرد، و بعد از چند روز با من ملاقات نمود و پرسید: «ای ابوهاشم خداوند آن عادت را از تو برداشت».
کد خبر: ۴۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۲۰

داستان‌هایی از حضرت امام جواد(ع) | ۶
مُخارق از فریاد امام(ع) آنچنان وحشتزده شد که ساز و تار، از دستش افتاد، و دستش فلج شد، و تا آخر عمر، خوب نشد، مأمون جویای حال او شد، او گفت: «هنگامی که امام جواد(ع) بر سر من فریاد کشید، آن چنان هراسان و وحشتزده شدم که وحشت و ترس همواره در وجود من هست، و اصلاً این حالت از وجود من، بیرون نمی‌رود.
کد خبر: ۴۷۹۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۷

داستان‌هایی از حضرت امام جواد(ع) | ۵
امام جواد(ع) در پاسخ نوشت: «از اهواز به جای دیگر نروید، روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه روزه بگیرید و لباسهایتان را بشوئید و پاکیزه نمائید، و روز جمعه بیرون بیائید و دستجمعی دعا کنید، خداوند این بلا را از سر شما دفع خواهد کرد».
کد خبر: ۴۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۲

داستان‌هایی از حضرت امام جواد(ع) | ۴
از افراد می‌پرسید: محمّد بن سهل قمی(ره) کیست؟ تا اینکه نزد من آمد، وقتی که مرا شناخت، گفت: «مولای تو (امام جواد(ع)) این لباس را برای تو فرستاده است، نگاه کردم دیدم دو لباس مرغوب و نرم است».
کد خبر: ۴۷۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۵

داستان‌هایی از حضرت امام جواد(ع) | ۳
آن مرد به گناه و تقصیر خود اعتراف کرد و استغفار و توبه نمود و عرض کرد: «اگر نگویم شیعه‌ی خالص شما هستم پس چه بگویم؟» امام جواد(ع) فرمود: «بگو من از دوستان شما هستم، دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما را دشمن دارم».
کد خبر: ۴۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۳۰

داستان‌هایی از حضرت امام جواد(ع) | ۲
آری امام جواد(ع) با اینکه کودک بود، از حالات پدر، دریافت که او می‌خواهد به سفری برود که بازگشت در آن نیست، از فراق و غربت پدر غمگین بود، می‌خواست کنار کعبه بیشتر بنشیند و برای پدر دعا کند، ولی چه می‌توان کرد که طاغوت زمان (مأمون) حضرت رضا(ع) را با اجبار به خراسان برد، و بین حضرت جواد(ع) با پدر، فراقی جانکاه، پیش آمد...
کد خبر: ۴۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۲۴

داستان‌هایی از حضرت امام جواد(ع) | ۱
حضرت جواد(ع) در پاسخ گفت: «به خاطر آن مصیبتهایی که بر مادرم زهرا(س) وارد شد، سوگند به خدا آن دو نفر را از قبر بیرون می‌آورم، سپس با آتش، آنها را می‌سوزانم و بعد خاکسترشان را به سوی دریا پراکنده می‌سازم».
کد خبر: ۴۷۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۸

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۱۰
آیا سخن خداوند را نشنیده‌ای که می‌فرماید: وَ لا یشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَداً: «کسی که امید لقای پروردگارش را دارد نباید کسی را در عبادت پروردگار، شریک سازد.
کد خبر: ۴۷۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۲

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۹
امام رضا(ع) وقتی که این اسراف را از آنها دید، از روی ناراحتی فرمود: «سُبْحانَ اللهِ! اگر شما احتیاج ندارید، افرادی هستند که نیاز دارند، آنها را به نیازمندان بخورانید.
کد خبر: ۴۷۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۱۰

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۸
آن کسی که کار نیکوی خود را بپوشاند، پاداش او برابر هفتاد حجّ (مستحبّی) است، و آن کس که آشکارا گناه کند، درمانده‌ی بی چاره است، و آن کس که آن را بپوشاند، زیر پوشش آمرزش خدا است.
کد خبر: ۴۶۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۸

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۷
حضرت رضا(ع) به میان حوض رفت و غسل کرد، و سپس در پشت آن حوض، نماز خواند، و همین برنامه، برای مردم سنّت گردید، می‌آمدند در آن حوض غسل می‌کردند، و سپس در پشت آن، نماز می‌خواندند و دعا می‌کردند...
کد خبر: ۴۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۵

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۶
در این هنگام مأمون دستور آزادی عابد را صادر کرد، و از مردم روی گردانید با حضرت رضا(ع) به تنهایی به صحبت پرداخت (و تمام کنیه و فکر و ذکر خود را در مورد قتل حضرت رضا(ع) به کار برد) تا اینکه آن حضرت را مسموم کرده و به شهادت رسانید.
کد خبر: ۴۶۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۴/۰۱

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۵
حضرت رضا(ع) فرمود: «مقداری زیره را با اویشان و نمک، مخلوط کن و بکوب و دو سه بار بر دهانت بگذار، خوب می‌شوی»، او رفت و همین دستور را انجام داد و سلامتی خود را بازیافت.
کد خبر: ۴۶۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۱

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۴
حضرت رضا(ع) فرمود: آیا نشنیده‌ای که از پدر و اجداد خود که روایت کرده‌اند که عبدالله بن عبّاس(ره) گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم فرمود: حُبُّ عَلِیٍّ ایمانٌ وَ بُغْضُةُ کُفْرٌ: «دوستی با علی(ع)، ایمان است، و دشمنی با علی(ع)، کفر است»؟
کد خبر: ۴۶۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۳۰

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۳
وای بر شما! بدانید که شیعه‌ی امیرمؤمنان علی(ع)، حسن و حسین(ع)، سلمان، ابوذر، مقداد، عمّار و محمّد بن ابوبکر (سلام الله علیهم) هستند که در هیچیک از دستورهای علی(ع) سرپیچی نمی‌کردند، و هرگز مرتکب کاری که نهی شده بودند، نمی‌شدند، شما ادّعا می‌کنید که شیعه هستیم، ولی در اکثر اعمال، خلافکار و مقصّر هستید...
کد خبر: ۴۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۷

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۲
برخاستم و چوبی برداشتم و وارد خانه شدم، ناگاه ماری را دیدم که در درون خانه، حرکت می‌کرد، آن مار را کشتم، و آن بچه گنجشک‌ها را از آسیب دشمنشان، حفظ کردم.
کد خبر: ۴۶۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۶

داستان‌هایی از حضرت امام رضا(ع) | ۱
امام هشتم(ع) برای آن کس که فرموده بود نماز تو تمام است چنین توضیح داد: «زیرا تو به مقصد دیدار سلطان (مأمون ظالم) آمده‌ای، بنابراین سفر تو سفر گناه است، و سفر گناه موجب قصر نماز نمی‌شود».
کد خبر: ۴۶۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۲۲

داستان‌هایی از حضرت امام کاظم(ع) | ۱۰
عامری بازگشت و جریان را به هارون گزارش نمود، هارون خشمگین شد و به او گفت: به زندان برو و به موسی بن جعفر(ع) بگو: «نه ما با رضایت تو، تو را زندانی کرده‌ایم و نه با رضایت تو، تو را دستگیر نموده‌ایم، قطعاً باید کنیز در زندان باشد».
کد خبر: ۴۶۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۲

داستان‌هایی از حضرت امام کاظم(ع) | ۹
به غلامش «عرفه» فرمود: برای ابن مغیث 150 دینار به اضافه دو شتر، جدا کن و به او تحویل بده، آنگاه به من فرمود: « ۳۰ دینار با دو شتر، اضافه بر خسارت تو دادم».
کد خبر: ۴۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۰

داستان‌هایی از حضرت امام کاظم(ع) | ۸
شخصی به امام کاظم(ع) گفت: «عجبا! تو نزد این شخص (خاک آلود و کوخ نشین) آمده‌ای و همنشین او شده‌ای، و اکنون نیز می‌خواهی به او خدمت کنی، او سزاوارتر است که به تو خدمت کند...».
کد خبر: ۴۶۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۰۸

پایگاه اطلاع رسانی دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت