وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْءَانِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا (۸۲)
و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایهی درمان و رحمت است، نازل میکنیم و ستمکاران را جز خسارت نمیافزاید. (اسراء، ۸۲)
قرآن، پندى است كه ژرفاى ضمیر را تكان میدهد؛ داروى شفا دهندهاى است كه سینهها را از آلودگیهای گناه و پلیدیهای شرک پاك میکند؛ چراغ فروزانی است که تاریکیهای جهل و خرافه را میشکافد؛ مایهی رحمت برای مؤمنان و زمینهساز دوری بیشتر کافران و کوردلان است.
آری! هر کس به آیات قرآن عمل کرده و مفاهیم آن را در قلب و جانش باور کند، رحمت خدا بر او نازل شده و آلام روحی و جسمیاش تسکین مییابد و در مقابل، کسی که از این خان گستردهی نعمت بهرهای نبرده و نسبت به احکام و معارف آن بیاعتنا باشد، بر گمراهی او افزوده میگردد؛ چرا که حجت بر او تمام شده و نعمت را تبدیل به نقمت کرده است.
امام باقر(ع):
«قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلاثَةٌ: رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوكَ وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَی النَّاسَ؛ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیعَ حُدُودَهُ؛ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِه؛
قاریان قرآن سه گروهند: ۱ـ كسى كه قرآن مىخواند تا به عنوان حرفه از آن بهره گرفته و از پادشاهان اجرت بگیرد و بر مردم فخرفروشی نماید. ۲ـ كسى كه قرآن مىخواند و الفاظ آن را حفظ نموده، ولی به حدود آن عمل نمیکند. ۳ـ کسی که دوای شفابخش قرآن را بر دل بیمار خود نهاده [تا شفا ببیند]» کافی: ج۲ ص۶۲۷ ح۱.