هر فرد مسلمانی پس از تحصیل عقاید حقّه و آگاه گشتن از احكام خدا در مقام عمل، باید به این حقیقت توجّه داشته باشد كه هدف و غرض اصلی از بعثت انبیاء(ع) و تشریع شرایع آسمانی، تربیت روح و پرورش جوهر جان انسان است و حركت دادن او از مرتبهی پست زندگی حیوانی و رساندن او به مرتبه اعلای قرب الهی كه تا در این دنیا هست، بشود موجودی عالم و عاقل، عابد و زاهد، صادق و عادل، امین و وفیّ، پاک شده از هرگونه رذیلت و آراسته به هرگونه فضیلت، دادرس بیچارگان و آرامبخش درماندگان و پس از رحلت از این دنیا نیز به عالم ملكوت بپیوندد و در غرفات جنّة المأوی مسكن گزیند و مالک و صاحب این فرمان بشود كه:
لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها...؛[1]
فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ؛[2]
...وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أنْفُسُهُمْ خالِدُونَ؛[3]
و بدیهی است كه «صیرورت» آدمی، یعنی متحوّل شدن او به صورت یک چنین موجود عالی منوّر به نور الهی، نیازمند به رعایت كامل دستور تزكیه است تا تدریجاً جوهر قلب از رذایل اخلاقی پاک و به فضایل اخلاقی آراسته گردد و این كار نیز احتیاج به علم و شناسایی خوهای زشت و زیبا و به اصطلاح علمای اخلاق، مهلكات و منجیات دارد تا با عمل كردن به دستورهای متینِ خالی از اعوجاج صاحب شریعت، دست به كار رها ساختن خویش از چاه هلاكتبار مهلكات و اوج گرفتن در فضای بلند و پر نور و سرور مُنجیات شود. آری:
طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ و مُسْلِمَةٍ؛
بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است كه علم عقاید و احكام و اخلاق را تحصیل كند تا از این راه به مقام تزكّی جان نایل آید و جوهر دل او متّصف به صفات فاضل انسانی گردد، كه رسول اعظم حق(ص) مقصود اساسی از بعثت خود را تتمیم مكارم اخلاقی نشان داده و فرموده است:
اِنَّما بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ؛[4]
من از سوی خدا برانگیخته شدهام تا مكارم اخلاق را تتمیم نمایم.
امام امیرالمؤمنین علی(ع) در بیانی جان آدمی را به كشتزاری تشبیه كرده كه اگر آب حیاتبخش ادب و تربیت آسمانی انبیاء به آن نرسد، طراوت و شادابی خود را از دست میدهد و محصولی نخواهد داشت.
اِنَّ بِذَوِی الْعُقُولِ مِنَ الْحاجَةِ اِلَی الْاَدَبِ کَما یَظْمَأُ الزَّرْعُ اِلَی الْمَطَرِ؛[5]
بهراستی كه خردمندان نیاز به اصلاح و تربیت خویش دارند، همانگونه كه كشتزار و زراعت تشنهی آب باران است.
و همان امام همام(ع) در بیان دیگری فرموده است:
لَوْ کُنّا لا نَرْجُو جَنَّةً وَ لا نَخْشی ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَکانَ یَنْبَغی لَنا اَنْ نَطْلُبَ مَکارِمَ الاَخْلاقِ. فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلَی سَبیلِ النَّجاحِ؛[6]
بر فرض این كه نه امیدی به بهشت و نه بیمی از دوزخ داشته باشیم و بر فرض كه پاداش و كیفری هم در كار نباشد، باز بر ما لازم است كه مكارم اخلاق را به دست آوریم، چرا كه مكارم اخلاق از عوامل نیل به سعادت و رستگاری است.
و در قسمت آخر همین حدیث آمده است كه:
لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ اَحَدٌ اِلاّ بِحُسْنِ الْخُلْقِ؛
احدی جز به سبب حُسن خلق داخل بهشت نمیشود.
در حُسن صفت کوش که در روز جزا
حشر تو به صورت صفت خواهد بود
در حدیث آمده است:
یُحْشَرُ النّاسُ عَلی نِیّاتِهِمْ؛[7]
مردم به صورت نیاتشان محشور میشوند.
و همچنین آمده است:
یُحْشَرُ بَعْضُ النّاسِ عَلی صُوَرٍ تَحْسُنُ عِنْدَها الْقِرَدَةُ وَ الْخَنازیرُ؛[8]
بعضی از مردم به صورتهایی محشور میشوند كه میمونها و خوکها در جنب آنها زیباتر هستند.
اینگونه بیانات از لسان اولیای معصوم خدا(ع) كه فراوان رسیده است، دلیل قاطع محكمی است بر این كه معیار سعادت و شقاوت اخروی صرفاً ملكات فاضله و یا رذیلهی نفسانی است و باید دقیقاً و با اهتمام تمام مورد توجّه قرار گیرد.[9]
باید بدانیم صورت خَلقی ما كه همین شكل ظاهری و صورت جسمانی ماست، در اختیار ما نبوده و نیست، بلكه به همان شكل و صورتی كه خالق ما خواسته و تصویر كرده است، از زشت و زیبا، سفید و سیاه، بلند و كوتاه و دیگر خصوصیّات بدنی، متصوّر شدهایم و تا آخر عمر نیز به همان صورت خواهیم بود، چنان كه میفرماید:
هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ...؛[10]
اوست كسی كه شما را در رحم [مادران] به هر صورتی كه بخواهد تصویر میكند...
امّا صورت خُلقی ما كه شكل درونی و صورت باطنی و روحی ماست، در اختیار ما قرار داده شده است. یعنی حضرت خالق حكیم این نیرو و این توانایی را به ما عنایت فرموده كه میتوانیم با اِعمال غرایز و ارتكاب اعمال نیک و بد، شكل و صورتی زیبا یا نازیبا به جوهر نفس و روح و جان و قلب خود دهیم و آن را به صورت یک انسان شریف لطیف كریم متّصف به صفات عالی، از صدق و صفا و صبر و شكر و تسلیم و رضا، متناسب با غرفات «جنّةالمأوی» و شایستهی مرافقت با انبیاء و اولیای خدا(ع) درآوریم و یا العیاذبالله آن را یک حیوان پست پلید منفوری بسازیم كه جز تمایلات بهیمی و خُلق و خوی سَبعی و وسوسههای شیطانی چیز دیگری در افكار و احوال و اطوارش مشاهده نمیشود و هیچ سنخیّتی جز با درکات جهنّم و هیچ اهلیّتی جز همنشینی با شیاطین جهنّمی ندارد. حال، این ما و این گوی و این میدان... و به فرمودهی قرآن:
...فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ...؛[11]
...اینک كارهای خوب را به مسابقه بگذارید [در انجام دادن آن از یكدیگر سبقت گیرید]...
وَ سارِعُوا إلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْاَرْضُ اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ؛[12]
بشتابید برای رسیدن به آمرزش پروردگار خود و بهشتی كه وسعت آن آسمانها و زمین است و برای پرهیزكاران آماده شده است.
سابِقُوا إلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ اُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ...؛[13]
بر یكدیگر سبقت جویید در رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی كه پهنهی آن مانند پهنهی آسمان و زمین است و آماده شده برای كسانی كه به خدا و رسولانش ایمان آوردهاند.
آری، به هوش باشیم و نیک بنگریم كه چه میكنیم و جوهر جان خود را چگونه میسازیم و ساختمان زندگی جاودانهی خود را با چه مصالحی پیریزی میكنیم و خلاصه خود را به چه شكل و صورتی در میآوریم و همواره متذكّر این هشدار ربّانی باشیم:
یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ...؛[14]
ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از خدا پروا كنید و هر كسی باید بنگرد که برای فردا [روز جزا] چه چیز از پیش فرستاده است...
بیشهای آمد وجود آدمی
برحذر شو زین وجود اَر آدمی
سیرتی كان در وجودت غالب است
هم بر آن تصویر حشرت واجب است
حشر پر حرص خس مردارخوار
صورت خوكی بود روز شمار
حُکم، آن خو راست کان غالبتر است
چون كه زر بیش از مس آمد آن زر است
در وجود ما هزاران گرگ و خوک
صالح و ناصالح و خوب و خشوک
ساعتی گرگی درآید در بشر
ساعتی یوسف رخی همچون قمر
ای دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزی ازین خواب گران
گشته گرگان یک به یک خوهای تو
میدرانند از غضب اعضای تو[15]
1- هدف و غرض اصلی از بعثت انبیاء(ع) و تشریع شرایع آسمانی چیست؟
2- «صیرورت» آدمی چگونه صورت میپذیرد؟
3- رسول اعظم حق(ص) مقصود اساسی از بعثت خود را کدام موضوع عنوان کرده است؟
[1]ـ سورهی ق، آیهی 35.
[2]ـ سورهی قمر، آیهی 55.
[3]ـ سورهی انبیاء، آیهی ۱۰۲.
[4]ـ مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحهی 282.
[5]ـ غررالحکم، جلد 1، صفحهی 224.
[6]ـ مستدرک الوسائل، جلد 2، صفحهی 283.
[7]ـ علم الیقین فیض، صفحهی 200.
[8]ـ همان.
[9]ـ البتّه چنان که گذشت، تحصیل عقاید حقّه در رتبهی اوّل اولویّت و لزوم است و تأثیر آن در تحقّق ملکات فاضله، از مسلمّات و قطعیّات است.
[10]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۶.
[11]ـ سورهی بقره، آیهی ۱۴۸.
[12]ـ سورهی آل عمران، آیهی ۱۳۳.
[13]ـ سورهی حدید، آیهی ۲۱.
[14]ـ سورهی حشر، آیهی ۱۸.
[15]ـ مثنوی مولوی.