کد مطلب: ۶۱۴۳
تعداد بازدید: ۲۳۹
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۳
راه اصلاح یا امر به معروف و نهی از منکر | ۱۲
بهترین سرمشق برای یک مسلمان در این موضوع، تاریخ پیغمبر اکرم(ص) است؛ زیرا آن حضرت در اذیت و استهزاء و گستاخی‌های قوم، صبر و تحمل را به نهایت رسانید. انواع صدمات و اهانت‌ها و بی‌ادبی‌ها که به آن بزرگوار می‌شد[3] او را به قدر سر مویی از راه و رویه‌ای که داشت منحرف نمی‌ساخت.

علل بی‌اعتنایی به امر به معروف و نهی از منکر


وقتی کمال اهتمام و تأکید دین اسلام را راجع به امر به معروف و نهی از منکر در قرآن مجید و احادیث شریفه مطالعه می‌کنیم و به مصلحت و فایده قیام به این واجب دینی و اخلاقی متوجه می‌شویم و از طرفی کوتاهی و مسامحه اغلب افراد را در انجام این وظیفه می‌بینیم، حق داریم که از علت این تقصیر و بی‌اعتنایی، تفحص و جستجو نماییم و بپرسیم:
چگونه است که با آنکه بسیاری از مصالح و فواید ادای این تکلیف و زیان‌های ترک آن را همه می‌دانیم از مسامحه و کوتاهی درباره آن نمی‌پرهیزیم؟
چرا با آنکه کسان و بستگان خود را گرفتار فقر اخلاقی و انواع آلودگی‌هایی که ضرر آن به مراتب از ضرر هر مرض و آفت و فقر مادّی بیشتر است می‌بینیم و به جای آنکه در مقام راهنمایی و نجات آنان از این مهالک و زیان‌ها برآییم، سکوت و خاموشی اختیار می‌کنیم؟
چگونه است که اگر کسی دارای مال و مقامی باشد از بی ادبی‌ها و کارهای نامشروع و گناهانی که مرتکب می‌شود چشم پوشی می‌گردد و کسی آنها را مؤاخذه نمی‌کند در حالی که از یک فرد عادی گاهی در ترک اولی هم بازخواست می‌شود؟
علل این بی‌قیدی بسیار است که اهم آن را بیان می‌نماییم:


اول: ضعف ایمان


ضعف ایمان به خدا، علةالعلل این بی‌اعتنایی و بیشتر بدبختی‌هایی است که گریبان‌گیر بشر می‌شود. ضعف ایمان قدرت و شجاعت اخلاقی را از انسان سلب کرده و او را تحت نفوذ و مرعوبیت از قدرت‌های موهومه و اعتبارات ظاهریه، خوار و زبون می‌سازد. بدترین نقطه ضعف انسان که با وجود آن او را از هیچ عمل زشت و ارتکاب خلاف وظیفه نمی‌توان مصون دانست، بی‌ایمانی و بی‌دینی است.
تاریخ را ورق بزنید و به پرونده‌های جرایم و جنایات مراجعه فرمایید تا بفهمید ضحاک‌ها، چنگیزها، یزیدها، حجّاج‌ها و سایر دیکتاتورها و جبّاران و همچنین خیانتکاران و وطن فروش‌ها و بیگانه پرست‌ها و دزدها و آدمکش‌ها و بی ناموس‌ها و عیّاش‌ها و میلیونرها و اغنیای بی رحم و چاقوکش‌ها و جیب برها و... از چه دسته و طایفه‌ای هستند.
بی‌ایمانی به خدا، انسان را نسبت به مخلوق ضعیف، متملق می‌سازد تا برای خوشامد اشخاص چاپلوسی کند و از ادای تکلیف خودداری نماید.
بی‌ایمانی صفت استقامت و ضبط نفس و شهامت او را می‌کشد.
ایمان نیرویی است که انسان را توانا و قوی‌الاراده می‌سازد. مؤمن از هیچ چیز مانند خلاف وظیفه و معصیت خدا نمی‌پرهیزد. چنانچه از پیغمبر اکرم(ص) روایت است که به ابوذر فرمود:
«إنَّ الْمُؤمِنَ لَيَرَى ذَنْبَهُ كَأَنَّهُ صَخْرَةٌ يَخَافُ أنْ تَقَعَ عَلَيْهِ وَ إنَّ الْكافِرَ يَرَى ذَنْبَهُ كَأنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَى أنْفِهِ»؛[1]
«مؤمن گناه خود را مانند سنگ بزرگی می‌بیند که می‌ترسد بر سر او بیفتد، و کافر و بی‌ایمان گناه خود را مانند پشه می‌بیند که بر بینی او بگذرد و بنشیند».
آن کس که ایمان به خدا دارد و اعتمادش به اوست از کاینات در مقام انجام تکلیف اندیشه نمی‌کند مانند پیغمبر اسلام(ص) که در برابر لجوج‌ترین و سخت‌دل‌ترین مردم مثل اعراب جاهلیت، قیام نمود و چنان مردمی را که از راه علم و ایمان و عدالت و رحم و انسانیت برکنار بودند، به راه دانش و معرفت و ترحّم و برادری و ایمان به خدا وارد کرد.


دوم: طمع


از حضرت امیرالمؤمنین‌(ع) در مذمّت طمع مروی است که فرمود:
«أکْثَرُ مَصَارعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِعِ»؛[2]
«طمع» یکی از نقاط ضعف در انسان است. بسیاری از مردم با آنکه آگاه و ملتفت هستند و خسارت ترک امر به معروف و نهی از منکر را می‌فهمند، برای طمعی که به مال یا استفاده از مقام اشخاص دارند به خیال آنکه اگر فلان شخص را امر به معروف کنند از مال او یا ریاست او بی‌بهره می‌مانند، در ادای این وظیفه سهل‌انگاری روا داشته و بسا که در حضور آنها معصیت‌ها واقع شود که چون خوی زشت طمع، آنان را فاقد حریت و آزادمنشی و صراحت لهجه کرده از نهی از منکر خودداری می‌کنند.


سوم: ترس نابجا


بعداً عرض خواهد شد در جایی که مفسده تولید گردد، ترک امر به معروف و نهی از منکر جایز است که موارد آن را اشخاص روشن ضمیر و آشنا به اوضاع و احوال اشخاص ملتفت می‌گردند. اما عده‌ای را برای آنکه رشد و بلوغ اخلاقی ندارند بیم و ترس بیجا غالباً از ادای این تکلیف باز می‌دارد و در پیش خودشان برای یک امر به معروف و نهی از منکر ساده و سهل که به هیچ مانع و محذوری برخورد نمی‌کند، محاذیر و موانع بسیاری فرض نموده و خود را به خیال خویش، معذور می‌سازند. حتی گاهی این مردم ترسو به دیگران هم که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند اعتراض می‌نمایند و آنها را احساساتی و بی‌فکر می‌شمارند!


چهارم: ناشکیبایی


یکی دیگر از عوامل بی‌اعتنایی به امر به معروف و نهی از منکر، «نداشتن قوه تحمّل و بردباری و مدارا کردن با مردم و استقامت و پشتکار است».
اینگونه اشخاص نمی‌توانند دنبال مقصود بروند و اولین پیشامد و ابتلا آنها را خسته و دماغشان را افسرده می‌سازد. مخصوصاً در امر به معروف و نهی از منکر، غالباً انسان گرفتار استهزاء و تمسخر، بلکه اذیت و آزار جهّال و نادانان می‌شود و اگر خویشتن‌دار و قوی‌الاراده نباشد، ممکن است در قدم اول خود را از دست بدهد و عقب‌نشینی کند.
در قرآن کریم خداوند متعال حالات پیغمبران و انبیایی را که به استهزاء و مسخره قوم گرفتار شدند ولی موقعیت و مقام خود را حفظ نموده و از دعوت خود تعقیب کردند بیان فرموده است تا مسلمانان بدانند این استهزائات و تمسخرات تازگی نداشته و پیوسته نادانان با مصلحین و پیغمبران و اولیای خدا همین معامله را داشته‌اند.
بهترین سرمشق برای یک مسلمان در این موضوع، تاریخ پیغمبر اکرم(ص) است؛ زیرا آن حضرت در اذیت و استهزاء و گستاخی‌های قوم، صبر و تحمل را به نهایت رسانید. انواع صدمات و اهانت‌ها و بی‌ادبی‌ها که به آن بزرگوار می‌شد[3] او را به قدر سر مویی از راه و رویه‌ای که داشت منحرف نمی‌ساخت. با کمال خوش‌رویی، خوش‌خلقی، و خوش برخوردی تمام، آن بی‌ادبی‌ها را به حکم: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ؛[4] دفع می‌فرمود و از خیرخواهی و نیکی درباره آنها دریغ نمی‌کرد. هیچ‌وقت در کار دعوت و هدایت خلق، اظهار سستی و خستگی نفرمود، حتی از آن کسانی که به او ایمان آورده بودند چون نسبت به آداب اسلامی آشنا نبودند، بی‌ادبی‌ها می‌دید و مؤاخذه نمی‌نمود و با نرمی و مهربانی به آنها ادب، اخلاق و انسانیت می‌آموخت.
امروزه بسیاری از ما به محض آنکه با کوچک‌ترین مکروه و خلاف طبع و ناملایمی برخورد کنیم خود را از ادای تکالیف معاف می‌شماریم و نیروی شکیبایی ما به‌قدری ضعیف است که در برابر یک خلاف میل و مکروه طبعی، حالت مقاومت و صبر نداریم.
از حضرت امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که در ضمن بیاناتی فرمود:
«الصَّبْرُ مِنَ الإیمَانِ کَالرَّاْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَلاخَیْرَ فی جَسَدٍ لا رَأْسَ مَعَهُ وَلا فِی إیمَانٍ لاصَبْرَ مَعَهُ»؛[5]
«جایگاه صبر از ایمان به‌منزله سر است از تن و در تنی که سر ندارد خیری نیست و در ایمانی که با او صبر نیست، خیری نیست».


خودآزمایی


1- علل بی‌اعتنایی به امر به معروف و نهی از منکر را نام ببرید.
2- به کدام دلایل خداوند متعال در قرآن کریم حالات پیغمبران و انبیایی را که به استهزاء و مسخره قوم گرفتار شدند ولی موقعیت و مقام خود را حفظ نموده‌اند را بیان فرموده است؟

 

پی نوشت ها


[1]. طوسی، الامالی، ص ۵۲۷؛ طبرسی، مکارم‌الاخلاق، ص ۴۶۰ (فی موعظة رسول الله(ص) لأبی ذر)؛ دیلمی، اعلام‌الدین، ص ۱۹۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص ۷۷.
[2]. نهج‌البلاغه، ترجمه فیض‌الاسلام، حکمت ۲۱۰، ج۶، ص۱۱۸۴؛ لیثی واسطی، عیون‌الحکم، ص۱۱۶؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج۱۱، ص۳۲۲. «بیشترین شکست و زمین خوردن عقل‌ها در هنگام بروز طمع‌ورزی‌ها است».
[3]. طبق نقلی خود آن حضرت فرمود: «مَا اُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا اُوذِیتُ». ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۳، ص۴۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۳۹، ص۵۶.
[4]. فصلت، ۳۴. «بدی را با آنچه خود نیکوتر است دفع کن».
[5]. نهج‌البلاغه، ترجمه فیض‌الاسلام، حکمت ۷۹، ج۶، ص۱۱۲۳؛ سید رضی، خصائص‌الائمه(ع)، ص۹۴؛ فیتال نیشابوری، روضة‌الواعظین، ص۴۲۳.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: