فصل سوّم: عدالت و حکومت | ۶
انحراف زمامداران پیش از امام علی(ع) در انتصابها و عزل و نصبهای بیمورد محدود نماند. آنان درهای بیتالمال را به روی دوستان و بستگانشان گشودند؛ مثلاً عثمان به عبدالله بن عوف ـ دامادش ـ آنقدر زر و سیم داد که پس از مرگ عبدالله، طلاهای بهجایمانده را برای تقسیم ارث با تبر میشکستند! یک پنجم غنائم آفریقا را به مروان حکم و سیصد هزار درهم را به حارثبنحکم بخشید و... .[1]
امام صادق(ع) فرمود: «هنگامی که علی(ع) زمام امور را در دست گرفت بر فراز منبر پس از حمد و ثنای الهی فرمود: به خدا سوگند! تا زمانی که درختی در یثرب دارم، حتی از درهمی از اموال شما مسلمانان استفاده نخواهم کرد. آنچه میگویم باور کنید... آیا میپندارید در تقسیم این اموال، از هوسهای شما پیروی میکنم؟
عقیلبن ابیطالب که از این سیاست به خشم آمده بود... از جای برخاست و گفت: میخواهی مرا با یکی از این سیاهان مدینه یکسان بدانی؟
حضرت فرمود: بنشین، خدایت بیامرزد. آیا جز تو کسی نیست که سخن بگوید؟... تو چه برتری بر آن سیاه داری؟ مگر به سابقه است در دین یا تقوا».[2]
طلحه و زبیر نزد امیرمؤمنان آمدند و گفتند: عُمر در تقسیم بیتالمال با ما چنین رفتار نمیکرد. حضرت فرمود: پیامبر(ص) چهقدر به شما میداد؟ آن دو ساکت شدند و چیزی نگفتند. حضرت فرمود: آیا پیامبر(ص) به طور مساوی بین مسلمانان قسمت نمیکرد؟ گفتند: آری. امام(ع) فرمود: به نظر شما پیروی از سنت رسول خدا(ص) برتر است یا سنت عمر؟ پاسخ دادند: سنت رسول خدا(ص) و ادامه دادند: ای امیرمؤمنان! سابقه ما از دیگران بیشتر است. ضمناً رابطه خویشاوندی هم داریم!
حضرت پرسید: سابقه شما بیشتر است یا سابقه من؟ پاسخ دادند: سابقه شما. حضرت فرمود: رابطه خویشاوندی شما نزدیکتر است یا خویشاوندی من؟ گفتند: رابطه خویشاوندی شما. حضرت پرسید: آیا مشکلات شما بیشتر است یا من؟ گفتند: شما حضرت فرمود: به خدا سوگند! من و این کارگرم هر دو برابر و مساوی هستیم».[3]
در روایت مفصل دیگری آمده: «... حضرت علی(ع) به طلحه و زبیر فرمود: من هرگز اختیارات مسلمانان را برای صله رحم، به کسی واگذار نمیکنم».
طلحه و زبیر از رفتار علی(ع) به خشم آمدند و گفتند: علی! دیگران را بر ما مقدم میداری و ما را در برابرشان خوار میسازی؟! علی(ع) فرمود: شما به مقام و ریاست بیش از حد علاقه نشان میدهید از نظر من آزمندان مقام و ریاستجویان شایسته ریاست بر مسلمانان نیستند.
«امهانی»؛ خواهر حضرت علی(ع) ـ که میپنداشت امام به وی بیش از دیگران عنایت دارد ـ نزد حضرت آمد، امیرمؤمنان(ع) بیست درهم از بیتالمال به او داد. امهانی از کنیزش ـ که از غیرعرب بود ـ پرسید: چقدر دریافت داشتی؟ کنیز پاسخ داد: بیست درهم. امهانی از برخورد یکسان علی(ع) خشمگین شد و بیرون رفت. حضرت به او فرمود: برو، خدایت بیامرزد. ما در کتاب خدا فرزندان اسماعیل را از فرزندان اسحاق برتر نیافتیم.[4]
«عبداللهبن جعفر» برادرزاده و داماد حضرت به سبب تنگدستی به امیرمؤمنان(ع) روی آورد و گفت: ای امیرمؤمنان! کاش دستور میدادی مقداری از بیتالمال به من کمک گردد، به خدا سوگند جز فروش چارپایی که مرا به اینسو و آنسو میبرد راهی برای تأمین مخارج زندگی ندارم. حضرت فرمود: نه به خدا سوگند چیزی ندارم که به تو دهم، مگر آنکه دستور دهی عمویت دست به دزدی بزند و رهاوردش را در اختیارت قرار دهد![5]
«امعثمان» ـ همسر حضرت علی(ع) ـ روزی نزد همسرش امام علی(ع) شتافت، مقداری گل میخک در برابر امام بود امعثمان گفت: شاخهای از این گل به دخترم هدیه کن، تا گردنبندی بسازد. حضرت یک درهم به او داد و فرمود: اینکه میبینی سهم همه مسلمانان است. صبر کن وقتی سهممان را دریافت داشتیم به دخترت هبه کنیم.[6]
برای حضرت علی(ع) از بصره گوهری آوردند که بهایش مشخص نشده بود. ام کلثوم از پدرش خواست گوهر را به او دهد تا زیور خود سازد. حضرت به ابو رافع ـ خازن بیتالمال ـ فرمود: این گوهر را به بیتالمال بیفزای.
سپس به دخترش فرمود: هرگز به چنین چیزی نخواهی رسید، مگر آنکه همه زنان مسلمان شبیه آن را داشته باشند.[7]
«عمروبن مسلمه» از جانب امام علی(ع) والی اصفهان بود یکبار با اموال فراوان و ظرفهایی آکنده از عسل و روغن نزد امام آمد. امکلثوم از عمرو خواست مقداری عسل و روغن برایش بفرستد. عمرو ظرفی عسل و ظرفی روغن برای فرزند امام فرستاد. فردای آن روز، امام اموال را برای تقسیم حاضر کرد و از کمبود دو ظرف آگاه شد. وقتی علتش را پرسید عمرو پاسخ داد: آن دو را برایتان حاضر میسازیم. حضرت با اصرار از او توضیح خواست و عمرو ناگزیر واقعیت را بیان کرد و امیرالمؤمنین(ع) در پی دخترش امکلثوم فرستاد تا آنچه گرفته است بازگرداند. وقتی آن دو ظرف بازگردانده شد حضرت دریافت اندکی از آنها کاسته شده است. بیدرنگ دستور داد تاجران آگاه مقدار کاستهشده را قیمت گذارند. بهای آنها را سه درهم تعیین کردند. امیرمؤمنان کسی را فرستاد تا سه درهم را از امکلثوم بگیرد. او سه درهم را خدمت پدر فرستاد و حضرت آن درهمها را روی پولها گذاشت و سپس همه را میان مسلمانان تقسیم کرد.[8]
از حضرت امام صادق(ع) روایت شده است که خردمندی، هفتصد فرسخ، دنبال حکیمی رفت تا هفت حکمت بیاموزد وقتی به او رسید به او گفت: رفیعتر از آسمان و وسیعتر از زمین چیست؟ و... حکیم در پاسخش گفت: «حق» از آسمان بالاتر و «عدل» از زمین وسیعتر و گستردهتر است.[9]
در مواردی خدای تعالی، خودش به خودش آفرین گفته است، مثل هنگامی که آفرینش انسان را بسیار متعادل و موزون کرد و روح در آن کالبد دمید، فرمود: «فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ».
مورد دیگری که خدا خودش را ستوده است هنگامی است که خداوند بنیاد ستمگران را بر میاندازد. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «خداوند آنقدر به ستمگر مهلت میدهد که میگوید: چرا خدا مرا واگذاشته است؟! [و توبه نمیکند و غرورش زیاد میگردد] سپس خدا او را سخت کیفر میدهد. خداوند پس از نابود کردن ستمگران، خود را حمد و سپاس گفته و چنین فرموده: «فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛[10] و ریشه و بنیاد گروهی که ستم میکردند قطع شد و خدا را سپاس که رب همه جهانیان است.[11]
حضرت علی(ع) به صرف وجود قانون عادلانه، بسنده نمینمود، بلکه در بازار به راه میافتاد... به یاری ضعفا و ناتوانان میشتافت، بر فروشندگان و مغازهداران گذر میکرد، قرآن را میگشود و چنین میخواند:
«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا...».[12]
نمونه دیگر، فریادرسی علی(ع) است از زن مظلومهای که در هوای گرم تابستان کوفه هنگامی که حضرت خسته به خانه بر میگشت، حضرت او را به خانه شوهر برد و بینشان آشتی برقرار کرد.[13]
قرآن کریم در سوره نمل دو مقایسه دارد؛ در یکی میفرماید: «خدا مثل دو مرد را بیان میکند که یکی لال است و توان هیچ چیز ندارد و بار دوش مولای خود است. هر جا او را بفرستد هیچ فایدهای حاصل نمیکند. آیا این مرد با آن کس که مردم را به عدل فرمان میدهد و خود بر راه است میرود برابر و یکسان است؟»[14]
از امام باقر(ع) روایت است که مصداق بارز این آیه، علیبن ابیطالب(ع) است: «که به عدالت امر میکند و بر صراط مستقیم است».[15]
خدای تعالی در میان همه فضائل و خصال نیکو «امر به عدل» را مطرح میفرماید. در کتاب فضائل احمدبن حنبل از قول امام علی(ع) روایت است: «روز قیامت با مردم به نُه چیز محاجه و استدلال دارم به اقامه نماز، پرداخت زکات، جهاد در راه خدا، امربهمعروف و نهیازمنکر و رفتار به عدل درباره زیردستان و رعیت و تقسیم بالسویه و اقامه حدود و اشباه و امثال آن».[16]
عدالت آنقدر ارجمند است که خداوند عادل میفرماید: «و خداوند هیچگاه هیچ ستمی را بر جهانیان نمیخواهد»[17] و نه تنها هرگونه ستمی را مردود میشمارد، بلکه به پیامبرش دستور میدهد که کمترین میل و اعتمادی به ستمگران نداشته باشد: «و به ستمگران، تمایل و اعتماد و اطمینان نداشته باشید که [دراینصورت] آتش دوزخ به شما خواهد رسید و شما را خواهد سوزاند. برای شما جز خدا هیچ دوستی نیست، سپس یاری نمیشوید».[18]
1- در چه مواردی خداوند متعال خودش را ستوده است؟
2- مصداق بارز آیهی 76 سوره نمل کیست؟
[1]. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج8، ص284 و علی و مناوئوه، جعفر نوری، ص97 ـ 100.
[2]. کلینی، الکافی، ج8، ص182، ح204 و شیخ مفید، اختصاص، ص150 و ص263 در چاپ انتشارات علمیه اسلامیه، با ترجمه رسولی محلاتی: «... اجل أما کان هنا أحد یتکلم غیرك؟ و ما فضلك علیه إلا بسابقة او بتقوی».
[3]. محمد جواد طبسیمروجی، نظارت بر دولت، ص13.
[4]. شیخ مفید، اختصاص، ص150.
[5]. ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج1، ص215: «فقال(ع) له: لا و الله ما أجد لك شیئاً إلا أن تأمر عملك أن یسرق فیعطیك».
[6]. مناقب ابن أبیطالب، ج2، ص109.
[7]. همان، ص108.
[8]. جعفر نوری، علی و مناوئوه، ص189.
[9]. صدوق، الامالی، مجلس43، ص317، ح369: «... یا هذا ما أرفع من السماء و أوسع من الأرض و...».
[10]. انعام، آیه44.
[11]. بحارالانوار، ج75، ص322، ح51.
[12]. قصص، آیه83: «این سرای آخرت، را از آن کسانی ساختهایم که در این دنیا نه خواهان برتریجویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن متقین است».
[13]. مناقب آل ابیطالب، ج2، ص120 و ص122.
[14]. نمل، آیه76: «...هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ».
[15]. مناقب آل ابیطالب، ج2، ص123: «هو علیبن ابی طالب یأمر بالعدل و هو علی صراط مستقیم».
[16]. همان: قال علی(ع): «اُحاجُّ النّاسَ یَومَ القِیامَهِ بِتِسعٍ؛ بِإِقامِ الصَّلاهِ، وإیتاءِ الزَّکاهِ، وَالأَمرِ بِالمَعروفِ، وَالنَّهیِ عَنِ المُنکَرِ، وَالعَدلِ فِی الرَّعِیَّهِ، وَالقَسمِ بِالسَّوِیَّهِ، وَالجِهادِ فی سَبیلِ اللهِ، وإقامَهِ الحُدودِ وأشباهِه».
[17]. آلعمران، آیه108: «وَمَا اللهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِینَ».
[18]. هود، آیه113: «وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت