کد مطلب: ۶۷۱۷
تعداد بازدید: ۲۰۹
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۹
عدالت در اسلام | ۱۴
عدالت آن‏‌قدر ارجمند است که خداوند عادل می‏‌فرماید: «و خداوند هیچ‏گاه هیچ ستمی را بر جهانیان نمی‏‌خواهد» و نه تنها هرگونه ستمی را مردود می‏‌شمارد، بلکه به پیامبرش دستور می‏‌دهد که کم‏ترین میل و اعتمادی به ستمگران نداشته باشد...

فصل سوّم: عدالت و  حکومت | ۶


اهمیت عدالت


انحراف زمامداران پیش از امام علی(ع) در انتصاب‏‌ها و عزل و نصب‏‌های بی‏‌مورد محدود نماند. آنان درهای بیت‌المال را به روی دوستان و بستگانشان گشودند؛ مثلاً عثمان به عبدالله ‏بن ‏عوف ـ دامادش ـ آن‏قدر زر و سیم داد که پس از مرگ عبدالله، طلاهای به‌جای‌مانده را برای تقسیم ارث با تبر می‏‌شکستند! یک پنجم غنائم آفریقا را به مروان حکم و سیصد هزار درهم را به حارث‏‌بن‌‏حکم بخشید و... .[1]
امام صادق(ع) فرمود: «هنگامی که علی(ع) زمام امور را در دست گرفت بر فراز منبر پس از حمد و ثنای الهی فرمود: به خدا سوگند! تا زمانی که درختی در یثرب دارم، حتی از درهمی از اموال شما مسلمانان استفاده نخواهم کرد. آنچه می‏‌گویم باور کنید... آیا می‏‌پندارید در تقسیم این اموال، از هوس‌‏های شما پیروی می‏‌کنم؟
عقیل‏‌بن ‏ابی‏‌طالب که از این سیاست به خشم آمده بود... از جای برخاست و گفت: می‏‌خواهی مرا با یکی از این سیاهان مدینه یکسان بدانی؟
حضرت فرمود: بنشین، خدایت بیامرزد. آیا جز تو کسی نیست که سخن بگوید؟... تو چه برتری بر آن سیاه داری؟ مگر به سابقه است در دین یا تقوا».[2]
طلحه و زبیر نزد امیرمؤمنان آمدند و گفتند: عُمر در تقسیم بیت‌‏المال با ما چنین رفتار نمی‏‌کرد. حضرت فرمود: پیامبر(ص) چه‌قدر به شما می‌‏داد؟ آن دو ساکت شدند و چیزی نگفتند. حضرت فرمود: آیا پیامبر(ص) به طور مساوی بین مسلمانان قسمت نمی‏‌کرد؟ گفتند: آری. امام(ع) فرمود: به نظر شما پیروی از سنت رسول خدا(ص) برتر است یا سنت عمر؟ پاسخ دادند: سنت رسول خدا(ص) و ادامه دادند: ای امیرمؤمنان! سابقه ما از دیگران بیش‏تر است. ضمناً رابطه خویشاوندی هم داریم!
حضرت پرسید: سابقه شما بیش‏تر است یا سابقه من؟ پاسخ دادند: سابقه شما. حضرت فرمود: رابطه خویشاوندی شما نزدیک‏تر است یا خویشاوندی من؟ گفتند: رابطه خویشاوندی شما. حضرت پرسید: آیا مشکلات شما بیش‏تر است یا من؟ گفتند: شما حضرت فرمود: به خدا سوگند! من و این کارگرم هر دو برابر و مساوی هستیم».[3]
در روایت مفصل دیگری آمده: «... حضرت علی(ع) به طلحه و زبیر فرمود: من هرگز اختیارات مسلمانان را برای صله رحم، به کسی واگذار نمی‌کنم».
طلحه و زبیر از رفتار علی(ع) به خشم آمدند و گفتند: علی! دیگران را بر ما مقدم می‌‏داری و ما را در برابرشان خوار می‏‌سازی؟! علی(ع) فرمود: شما به مقام و ریاست بیش از حد علاقه نشان می‏‌دهید از نظر من آزمندان مقام و ریاست‌جویان شایسته ریاست بر مسلمانان نیستند.
«ام‏‌هانی»؛ خواهر حضرت علی(ع) ـ که می‌‏پنداشت امام به وی بیش از دیگران عنایت دارد ـ نزد حضرت آمد، امیرمؤمنان(ع) بیست درهم از بیت‌‏المال به او داد. ام‏‌هانی از کنیزش ـ که از غیرعرب بود ـ پرسید: چقدر دریافت داشتی؟ کنیز پاسخ داد: بیست درهم. ام‏‌هانی از برخورد یکسان علی(ع) خشمگین شد و بیرون رفت. حضرت به او فرمود: برو، خدایت بیامرزد. ما در کتاب خدا فرزندان اسماعیل را از فرزندان اسحاق برتر نیافتیم.[4]
«عبدالله‌‏بن‏ جعفر» برادرزاده و داماد حضرت به سبب تنگدستی به امیرمؤمنان(ع) روی آورد و گفت: ای امیرمؤمنان! کاش دستور می‏دادی مقداری از بیت‌‏المال به من کمک گردد، به خدا سوگند جز فروش چارپایی که مرا به این‌سو و آن‌سو می‌‏برد راهی برای تأمین مخارج زندگی ندارم. حضرت فرمود: نه به خدا سوگند چیزی ندارم که به تو دهم، مگر آن‏که دستور دهی عمویت دست به دزدی بزند و رهاوردش را در اختیارت قرار دهد![5]


برخورد با همسر


«ام‌‏عثمان» ـ همسر حضرت علی(ع) ـ روزی نزد همسرش امام علی(ع) شتافت، مقداری گل میخک در برابر امام بود ام‏‌عثمان گفت: شاخ‌ه‏ای از این گل به دخترم هدیه کن، تا گردنبندی بسازد. حضرت یک درهم به او داد و فرمود: این‏که می‏‌بینی سهم همه مسلمانان است. صبر کن وقتی سهم‏‌مان را دریافت داشتیم به دخترت هبه کنیم.[6]


ام‏ کلثوم و گوهر گرانبها


برای حضرت علی(ع) از بصره گوهری آوردند که بهایش مشخص نشده بود. ام کلثوم از پدرش خواست گوهر را به او دهد تا زیور خود سازد. حضرت به ابو رافع ـ ‏خازن بیت‌‏المال ـ فرمود: این گوهر را به بیت‏‌المال بیفزای.
سپس به دخترش فرمود: هرگز به چنین چیزی نخواهی رسید، مگر آن‏که همه زنان مسلمان شبیه آن را داشته باشند.[7]
«عمرو‏بن‏ مسلمه» از جانب امام علی(ع) والی اصفهان بود یک‌بار با اموال فراوان و ظرف‏‌هایی آکنده از عسل و روغن نزد امام آمد. ام‏‌کلثوم از عمرو خواست مقداری عسل و روغن برایش بفرستد. عمرو ظرفی عسل و ظرفی روغن برای فرزند امام فرستاد. فردای آن روز، امام اموال را برای تقسیم حاضر کرد و از کمبود دو ظرف آگاه شد. وقتی علتش را پرسید عمرو پاسخ داد: آن دو را برایتان حاضر می‌‏سازیم. حضرت با اصرار از او توضیح خواست و عمرو ناگزیر واقعیت را بیان کرد و امیرالمؤمنین(ع) در پی دخترش ام‏‌کلثوم فرستاد تا آنچه گرفته است بازگرداند. وقتی آن دو ظرف بازگردانده شد حضرت دریافت اندکی از آن‏ها کاسته شده است. بی‏درنگ دستور داد تاجران آگاه مقدار کاسته‌شده را قیمت گذارند. بهای آن‏ها را سه درهم تعیین کردند. امیرمؤمنان کسی را فرستاد تا سه درهم را از ام‏‌کلثوم بگیرد. او سه درهم را خدمت پدر فرستاد و حضرت آن درهم‌‏ها را روی پول‏‌ها گذاشت و سپس همه را میان مسلمانان تقسیم کرد.[8]


گسترده‌تر از زمین


از حضرت امام صادق(ع) روایت شده است که خردمندی، هفتصد فرسخ، دنبال حکیمی رفت تا هفت حکمت بیاموزد وقتی به او رسید به او گفت: رفیع‌‏تر از آسمان و وسیع‏‌تر از زمین چیست؟ و... حکیم در پاسخش گفت: «حق» از آسمان بالاتر و «عدل» از زمین وسیع‏‌تر و گسترده‌‏تر است.[9]


آفرین بر خداوند


در مواردی خدای تعالی، خودش به خودش آفرین گفته است، مثل هنگامی که آفرینش انسان را بسیار متعادل و موزون کرد و روح در آن کالبد دمید، فرمود: «فَتَبَارَكَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ».
مورد دیگری که خدا خودش را ستوده است هنگامی است که خداوند بنیاد ستمگران را بر می‏‌اندازد. پیامبر اکرم(ص) می‏‌فرماید: «خداوند آن‏قدر به ستمگر مهلت می‏‌دهد که می‏‌گوید: چرا خدا مرا واگذاشته است؟! [و توبه نمی‏‌کند و غرورش زیاد می‏‌گردد] سپس خدا او را سخت کیفر می‏‌دهد. خداوند پس از نابود کردن ستمگران، خود را حمد و سپاس گفته و چنین فرموده: «فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛[10] و ریشه و بنیاد گروهی که ستم می‏‌کردند قطع شد و خدا را سپاس که رب همه جهانیان است.[11]


 
از علی آموز اجرای عمل


حضرت علی(ع) به صرف وجود قانون عادلانه، بسنده نمی‏‌نمود، بلکه در بازار به راه می‌‏افتاد... به یاری ضعفا و ناتوانان می‏‌شتافت، بر فروشندگان و مغازه‌داران گذر می‏‌کرد، قرآن را می‏‌گشود و چنین می‏‌خواند:

«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا...».[12]
نمونه دیگر، فریادرسی علی(ع) است از زن مظلومه‌‏ای که در هوای گرم تابستان کوفه هنگامی که حضرت خسته به خانه بر می‌‏گشت، حضرت او را به خانه شوهر برد و بینشان آشتی برقرار کرد.[13]
قرآن کریم در سوره نمل دو مقایسه دارد؛ در یکی می‏‌فرماید: «خدا مثل دو مرد را بیان می‏‌کند که یکی لال است و توان هیچ چیز ندارد و بار دوش مولای خود است. هر جا او را بفرستد هیچ فایده‌‏ای حاصل نمی‌‏کند. آیا این مرد با آن کس که مردم را به عدل فرمان می‏‌دهد و خود بر راه است می‌‏رود برابر و یکسان است؟»[14]
از امام باقر(ع) روایت است که مصداق بارز این آیه، علی‌‏بن‏ ابی‌طالب(ع) است: «که به عدالت امر می‏‌کند و بر صراط مستقیم است».[15]
خدای تعالی در میان همه فضائل و خصال نیکو «امر به عدل» را مطرح می‏‌فرماید. در کتاب فضائل احمد‏بن ‏حنبل از قول امام علی(ع) روایت است: «روز قیامت با مردم به نُه چیز محاجه و استدلال دارم به اقامه نماز، پرداخت زکات، جهاد در راه خدا، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر و رفتار به عدل درباره زیردستان و رعیت و تقسیم بالسویه و اقامه حدود و اشباه و امثال آن».[16]


ارادت و اعتماد به ظالم


عدالت آن‏قدر ارجمند است که خداوند عادل می‏‌فرماید: «و خداوند هیچ‏گاه هیچ ستمی را بر جهانیان نمی‏‌خواهد»[17] و نه تنها هرگونه ستمی را مردود می‏‌شمارد، بلکه به پیامبرش دستور می‏‌دهد که کم‏ترین میل و اعتمادی به ستمگران نداشته باشد: «و به ستمگران، تمایل و اعتماد و اطمینان نداشته باشید که [دراین‏صورت] آتش دوزخ به شما خواهد رسید و شما را خواهد سوزاند. برای شما جز خدا هیچ دوستی نیست، سپس یاری نمی‏‌شوید».[18]

خودآزمایی

1- در چه مواردی خداوند متعال خودش را ستوده است؟
2- مصداق بارز آیه‌ی 76 سوره نمل کیست؟

پی نوشت ها

[1]. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج8، ص284 و علی و مناوئوه، جعفر نوری، ص97 ـ 100.
[2]. کلینی، الکافی، ج8، ص182، ح204 و شیخ مفید، اختصاص، ص150 و ص263 در چاپ انتشارات علمیه اسلامیه، با ترجمه رسولی محلاتی: «... اجل أما کان هنا أحد یتکلم غیرك؟ و ما فضلك علیه إلا بسابقة او بتقوی».
[3]. محمد جواد طبسی‌مروجی، نظارت بر دولت‏، ص13.
[4]. شیخ مفید، اختصاص، ص150.
[5]. ابن‏ابی‏الحدید، شرح نهج‏البلاغه، ج1، ص215: «فقال(ع) له: لا و الله ما أجد لك شیئاً إلا أن تأمر عملك أن یسرق فیعطیك».
[6]. مناقب ابن ‏أبی‏طالب، ج2، ص109.
[7]. همان، ص108.
[8]. جعفر نوری، علی و مناوئوه، ص189.
[9]. صدوق، الامالی‏، مجلس43، ص317، ح369: «... یا هذا ما أرفع من السماء و أوسع من الأرض و...».
[10]. انعام، آیه44.
[11]. بحارالانوار، ج75، ص322، ح51.
[12]. قصص، آیه83: «این سرای آخرت، را از آن کسانی ساخته‏‌ایم که در این دنیا نه خواهان برتری‏‌جویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن متقین است».
[13]. مناقب آل ابی‏طالب، ج2، ص120 و ص122.
[14]. نمل، آیه76: «...هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ».
[15]. مناقب آل ابی‏طالب، ج2، ص123: «هو علی‏بن ‏ابی طالب یأمر بالعدل و هو علی صراط مستقیم».
[16]. همان: قال علی(ع): «اُحاجُّ النّاسَ یَومَ القِیامَهِ بِتِسعٍ‏؛ بِإِقامِ الصَّلاهِ‏، وإیتاءِ الزَّکاهِ‏، وَالأَمرِ بِالمَعروفِ‏، وَالنَّهیِ عَنِ المُنکَرِ‏، وَالعَدلِ فِی الرَّعِیَّهِ‏، وَالقَسمِ بِالسَّوِیَّهِ‏، وَالجِهادِ فی سَبیلِ اللهِ‏، وإقامَهِ الحُدودِ وأشباهِه».
[17]. آل‏عمران، آیه108: «وَمَا اللهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِینَ».
[18]. هود، آیه113: «وَلاَ تَرْکَنُواْ إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللهِ مِنْ أَوْلِیَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: